به گزارش شهرآرانیوز، صبح امروز، سهشنبه ۵ دی ۱۴۰۲، مکتب بافت، میزبان بحث و گفتوگو درمورد سه دهه تاریخ تئاتر مشهد بود؛ در برنامه اکران فیلم مستند دروازه طلایی تئاتر مشهد ساخته محمد برومند ضمن بررسی زیستفرهنگی تئاتر در مشهد، ذیل گفتوگو با هنرمندان پیشکسوت تئاتر استان به خاطرات، دغدغهها، آسیبها و نقش تئاتر در جریان فرهنگسازی در شریانهای شهروندی پرداخته شد.
تئاتر یک هنر میراست؟
حمیدرضا سهیلی، کارگردان تئاتر گفت: دلیل نوشتن کتاب صدسال تئاتر مشهد که به لطف آن فیلم مستند محمد برومند هم ساخته شد، فراموش شدن بازیگرانی بود که پس از در اوج بودن، خاموش میشوند. پس ذیل این کتاب این سؤال را پرسیدم که آیا تئاتر، هنر میرایی است؟
کتاب در سال ۱۳۸۰ شروع و در ۱۳۹۰ نخستین جلد آن چاپ شد. وقتی این کتاب به دست شاهرودی_هنرمند پیشکسوت_رسید با هر ورقش اشک ریخت و گفت «مردهها را زنده کردی. مسئولانی که در این شهر داعیهدار تئاتر مشهد هستند، کاری برای هنرمند نمیکنند و حقیقت این است که هنرمند خودش باید آستین بالا بزند.»
صدسال تئاتر مشهد، بررسی زندگی تئاتر در شهر است
سهیلی ادامه داد: اما درمورد فیلم، برومند در اوج کرونا با من تماس گرفت و درمورد دروازه طلایی صحبت کرد. پس من شروع کردم با یک دوچرخه به دیدار هنرمندان رفتم تا این مستند به دنیا بیاید. ذیل این دیدارها، دیدار با محلهها و سالنهایی که تئاتر در آن اجرا میشد صورت گرفت. کتاب صدسال تئاتر مشهد، روایت زندگی تئاتر در مشهد است. بهعبارتی شناسنامه حضور این هنر در شهر را بررسی کردیم و ذیل آن هنرمندانی دیدیم که میگفتند حتی اگر دستم را ببرید بازهم ما به صحنه تئاتر خواهیم آمد.
به بازسازی مکان رویدادهای تئاتر مشهد امیدواریم
محمد برومند در ادامه گفت: آنچه برای نخستین بار در نظر مخاطب مکتب بافت اکران شد یک فیلم ۳۳دقیقهای بود که ما اصلاً قرار نبود صد سال تئاتر خراسان را در این مستند قرار دهیم بلکه کوششمان به تصویر کشیدن خیابان ارگ بهعنوان اولین خیابانی بود که سالن تئاتر مشهد در آن بنا شد و حتی سالن هلالاحمر آن خیابان قابلیت موزه تئاتر مشهد شدن را دارد چراکه سه دهه طلایی تئاتر این مرز و بوم را شاهد بوده است. امیدواریم مسئولانی که این سالن دستشان است قدر این اقدام را بدانند و انجام دهند.
وی اشاره داشت: متأسفانه نتوانستیم حتی یک تصویر از سالن باشگاه افسران ارتش بگیریم، این سالن سالها تئاتر شهر را در خود میزبانی کرده و داوود کیانیان بزرگترین تئاترهایش را در این سالن به صحنه برده است که ممانعت مسئولان باعث شد نتوانیم تصویری از آن داشته باشیم.
گویا ایرانیها با نوشتن و مستندسازی و نگهداری مستندات و مدارک مشکل دارند. ما مهمترین تاریخ مشهد را مدیون خارجیهایی هستیم که از شهر گذر کردند و برایمان نوشتهاند. متأسفانه وقتی به بزرگترین هنرمندان شهر میگوییم فیلم و تصاویر نقشهایشان را در اختیارمان بگذارند گویا اصلاً چیزی در دست ندارند. این موجب فراموشی آثار میشود.
جیگی جیگی تنها جشنواره خصوصی پرطرفدار بود
محمد برومند ادامه داد: جشنواره جیگی جیگی، تنها جشنواره خصوصی بود که با حمایت مردم برگزار شد. زمان برگزاری این جشنواره، از ترس اینکه مبادا یکی از این تئاتریهای بینالمللی جاسوس از آب دربیایند به من گفتند این خارجیها را نیاور مشهد. از سوی دیگر همیشه این سؤال برایم پیش میآید که چرا باید هنرمندانی که در درخشش این شهر کوشیدهاند در سایه بمانند؟ چرا نباید درمورد حمید قلعهای که بیش از ۱۰۰ نمایشنامه کودک و نوجوان ساخته یا حمید سهیلی که نخستین تئاتر را به زندان برد و بنیانگذار تئاتر زندان در استان بود، کتابی داشته باشیم؟
تئاتر گلشن، نقطه عطف تئاتر خصوصی مشهد
برومند با یادکردن از نقش بزرگ سالن گلشن گفت: قبل از انقلاب ما تئاتر خصوصی داشتیم، یعنی همهچیزش خصوصی بود و با سینما رقابت میکرد. تئاتر گلشن میعادگاهی بود که مردم این شهر بیشتر از سینما از آن استقبال میکردند. حتی مسافران وقتی میآمدند مشهد جای مراکز تفریحی آبی و... به تئاتر گلشن میرفتند. اما سالن گلشن الان کجای شناسنامه هنری شهر است؟
مجموعه مستند تاریخ تئاتر خراسان ساخته میشود
این کارگردان از تصویب طرح ساخت مستندی درمورد تئاتر استان در صدا و سیما خبر داد و گفت: مجموعه مستند تاریخ تئاتر خراسان درحال انجام شدن است و طرح آن در صداوسیما تصویب شده، ما ۵۰۰ دقیقه وقت داریم که از تاریخ هنر استان با محوریت تئاتر صحبت کنیم، فقط مشکل مالی مطرح است که آنهم با حمایت هنرمندان رفع خواهد شد.
از نخستین سالن شهر یک آینه و شمعدان مانده است
حمیدرضا سهیلی در تکمیل صحبتهای برومند به سالن تئاتر گلشن اشاره کرد و گفت: سالن تئاتر گلشنی که امروزه تخریب شده و یک آینه و شمعدان از آن مانده، جایی بود که کارگردانانش با تمام جوانیشان در دوره طاغوت که همهچیز آزاد بود روی نقش و حقوق زنان در تئاتر وسواس و دقت به خرج میدادند.
کدامیک از هنرمندانی که در این شهر زندگی کردهاند خانه و محل کارشان را شناسایی و مشخص کردهایم تا برای هنرمندان این شهر باقی بماند؟ حتی اگر مشخص کرده باشیم هم درگیر سلیقهها شدند و آرام آرام درحال تخریب هستند.
سهیلی در آخر گفت: فرهنگ و هنر را نباید سانسور کرد، من ۱۴ سال عضو شورای نظارت بر تئاتر مشهد بودم اما با نظارت مخالفم . علت همین مخالفتها بود که من را کنار گذاشتند. این تئاتر و کتاب باید توسط بیننده و خواننده نقد شود نه یک شورا.
وقتی یک مسجد کوچک شد قطب تئاتر یک شهر
سهیلی با اشاره به مسجد مالک اشتر گفت: وقتی بنیان تئاتر مسجد مالک اشتر را گذاشتیم فکر نمیکردیم قطب تئاتر شهر شود. ما بچهها را جمع کردیم و با نیمکت و موکت سِن درست کرده و اجرا کردیم. اولین نمایشی که آنجا اجرا شد، از هلالاحمر به ما گفتند که برویم و هلالاحمر اجرا کنیم و این شد که یک مسجد کوچک تبدیل به قطب تئاتر شهر شد. پس از تشکیل حوزههنری هنرمندان بیشتری هم به ما پیوستند و مالک اشتر شد زیرشاخه حوزه هنری. بنابراین اتحاد بین هنرمندان موجب اتفاقات خوب این شهر خواهد شد. حقیقت این است که تئاتر مشهد فضای کوچک اما آدمبزرگهای زیادی داشت.
سه دهه طلایی با تئاتر مشهد
در ادامه عباس جانفدا، کارگردان تئاتر به تاریخ این هنر در استان اشاره کرد و گفت: تئاتر مشهد سه دهه طلایی داشته است. اوایل دهه ۹۰ برای احیای مجدد سالن هلالاحمر با نمایش علیمردانخان که پرفروشترین نمایش تاریخ خراسان هست، سعی شد تا این سالن چراغ روشنی داشته باشد برای شهر. گفتوگوها و حمایتهایی به همت دکتر لطفی انجام شد و داشتیم امیدوار میشدیم که اتفاقات خوبی بیفتد اما متأسفانه با تغییر مدیران سیاستها هم تغییر کرد.
این سه دهه طلایی تئاتر مشهد دیگر تکرار نشد، دهه اول تئاتر مشهد خیلی سبک و سیاق علمی نداشت و بیشتر جنبه ملّی داشت. دهه ۵۰ به لحاظ محتوا، شکل و فرم اجرایی ساختار محکمی نداشت.تا اینکه با ورود دکتر لطفی (پدر تئاتر خراسان) به مشهد که همزمان در دانشگاه سوربن فرانسه داشتند، جرقه پایهگذاری مرکز آموزش تئاتر زده شد.
بسیاری از افرادی که بعدها مؤثر بودند در هنر ایران، از طریق این مرکز با اصول کلی و اصلی بازیگری و تئاتر جهان آشنا شدند. این اتفاق موجب اجرای تئاترهایی روی صحنه مشهد شد که مردم را شگفت زده کرد و این اتفاق با نمایش مستأجر رقم خورد که دکتر لطفی در سالن هلالاحمر کارگردانی کرد.
جانفدا با اشاره به آغاز دهه دوم عصر طلایی تئاتر مشهد گفت: تعطیلیهای اوایل انقلاب و انقلاب فرهنگی آسیب جدی به قشر هنرمند زد، با عناوینی که به هنرمند میچسبانند همیشه این قشر آسیبپذیرترین قشر جامعه بود، با آنکه نزدیک چهل سال است که مذهبیترین جلسات هنری مشهد برای هنرمندان تئاتر در مسجد مالک اشتر است.
همچنین اولین دوره جشنواره تئاتر فجر که استاد رضا صابری با نمایش خانات در این جشنواره میدرخشد، دوباره هنرمندان بازمیگردند و به زور درِ سالن هلالاحمر که تعطیلش کرده بودند را باز میکنند و چراغش را روشن. گویا به رهبری زندهیاد رضا دانشور این اتفاق رخ میدهد که موجب احیای مجدد جریان تئاتر در شهر میشود. از این رو دهه شصت تا اوایل دهه هفتاد دومین دوره عصر طلایی تئاتر مشهد بود.
سستی تئاتر مشهد تاکنون
وی افزود: بعد از آن تئاتر مشهد دچار یک فطرت ۱۴ ساله میشود که فقط درخششهای مقطعی آنهم با حضور در جشنوارهها را شاهدیم. این دوره دورانی است که تئاتر مشهد به خاموشی میگراید. اوج این دوره «شنا در آتش» رضا صابری در سال ۷۲ است که همه جوایز جشنواره فجر را میگیرد.
اواسط دهه هشتاد سومین دوره طلایی تئاتر مشهد است که سال ۸۹ و ۹۰ به اوج میرسد و ما سال ۹۱ با هشت نمایش در جشنواره فجر یک اتفاق عجیب را در تئاتر مشهد رقم میزنیم. اما نکته حائز اهمیت دیگر این است که درحال حاضر نیز تئاتر مشهد دچار فطرت شده است، کارهای خوب شهر دیده نمیشود یا افزایش پیدا نمیکند. همانطور که پیشتر گفته شد، با اتحاد هنرمندان و کمک به یکدیگر است که این مشکل رفع میشود و مشهد به دوران اوج خود باز میگردد.